سازگاری زناشویی به صورت خودکار ایجاد نشده و به وجود آمدن آن نیاز به تلاش زوجین دارد. معمولا
سال اول ازدواج از نظر سازگاری بسیار ناپایدار بوده و بیشترین خطر را برای ناسازگاری و طلاق دارد.
سازگاری رضایت بخش فرد با موقعیتهای اجتماعی عمده ی زندگی به طور مستقیم با میزان ارضای همه ی
نیازهای اساسی مرتبط است. نیازها و ارضای آنها به خصوص به ادراك افراد بستگی دارد که با توجه به سن
و جنس، استعدادهای ارثی، فرهنگ، طبقه ی اجتماعی، شغل، محل جغرافیایی، تعلیم و تربیت، تجارب و
سازگاریهای زندگی اشخاص دیگر در محیط فرد، تغییر پیدا می کند.
واقعیت آن است که اساس عملی ازدواج تا حد زیادی ناشناخته مانده است که این امر، تاسف آور است.
زیرا آمار فعلی در مورد بقای ازدواج ها بسیار تیره و تار به نظر می رسد. امروزه متارکه و طلاق پدیدهای
بسیار رایج قلمداد شده و متارکه را یک راه مطمئن به سمت طلاق به جای مصالحه نشان می دهد. البته ممکن
است از هم گسیختگی زناشویی تنها با این رویدادهای منفی زندگی، رابطه نداشته و در واقع در بین قویترین
پیش بینی های آنها جای داشته باشد.
پیشگیری از مشکلات، متفاوت است. مشکلات بالقوه در درجه ی اهمیت متفاوتی در درمانهای بالینی قرار
دارند، اساس نظری/عملی مداخله، گام به گام صورت می گیرد و باید در آغاز، طول مدت جلسات و قالب
درمانی برای هر مشکل خاص در ابتدا مد نظر قرار گیرد.
بر اساس زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور، با به کارگیری اصولی که دیدگاه راه حل محور کشف
کرده و اتخاذ موضعی قوی در مقابل طلاق زودرس،می توان بربسیاری ازمشکلات زناشویی غلبه کرد. وظیفه
ی درمانگر راه حل محور، کمک به مراجع برای توسعه ی میزان موارد استثنا نسبت به مشکلات وی است.
یعنی توسعه ی راه حل های موثری که از قبل در دسترس بوده اند. تلاش درمانگر بر این است تا از دریچه ی
چشم مراجع به مشکل بنگرد و با همان ادراك به دنبال تغییر رفتار باشد. اما با وجود همسانی مدل راه حل
محور با ایجاز و عملگرایی رویکردهای راهبردی، درمانگران این مکتب برتشریک مساعی (بین درمانگر و
مراجع) در ساختن روایتهای راه حل محور تاکید می ورزند. در سطح دیگر، هدف درمان تنها کمک به مراجع
است که با تغییر از صحبت درباره ی مشکل به صحبت درباره ی راه حلها، تغییر در کلام خویش را شروع
می کنند.
زوج درمانی کوتاه مدت راه حل محور به دلیل محدودیت جلسات درمانی از طرف مراجعین مورد استقبال
قرار گرفته و برای خانواده ها روش درمانی با ارزشی است. این دیدگاه به تعریف و تصریح مشکل عرضه
شده توجه داشته و بر دیدگاه سیستماتیک (بیستون) و ساختارگرایی اجتماعی مبتنی است. راه حلهای متعدد
فراوان هستند، فقط باید آنها را کشف کرد. دیدگاه راه حل محور به مراجعان کمک می کند تا با نگریستن به
رفتارها و تعابیرشان از رفتارها و موقعیتها، راه حلهایی ایجاد کنند. تمرکز این رویکرد بر انواع سئوالاتی است
که میتواند به عنوان ابزاری برای کمک به مراجعان استفاده شود و انگیزه ی آنها را در جهت رسیدن به اهداف
درمانی ارتقا دهد. فرض بر این است که درمانجو پیشاپیش می داند که برای حل معضلات خود چه باید
انجام دهد، وظیفه ی درمانگر آن است که به وی کمک کند تا موارد کاربرد جدیدی برای دانش از پیش
آموخته ی خویش بسازد. پس هدف کلی این رویکرد کمک به درمانجو برای شروع فرآیند حل مشکل است.
ساختار یا چهارچوب جریان راه حل مدار از ۳ جزء تشکیل شده که عبارت است از: گفتگو درباره ی مشکل،
گفتگو درباره ی آینده و گفتگو درباره ی راهکارها. بیشترین وقت جلسه صرف گفتگو درباره آینده و راهکار
می شود. این توجه به آینده و توجه به منابع مراجع است که این رویکرد را از سایر رویکردها متمایز می
سازد.



