در چرخه تحول رواني، بین دوره کودکي و بزرگسالي، دوره بسیار مهم نوجواني قرار دارد. اين مرحله انتقالي
از ۲۱-۲۱سالگي آغاز و در حدود ۱۱-۲۱ سالگي تمام مي شود.
نوجواني دوره تغییرات عمیقي است که کودک را از بزرگسال جدا مي کند. اين مرحله، رشد زيستي،
اجتماعي، هیجاني و شناختي را شامل مي شود و به معنای واقعي کلمه دوره تغییر و دگرگوني است. افسردگي،
اضطراب و استرس از شايعترين مشکالت هیجاني اين دوره است ، به طوری که میزان شیوع اختالل های
اضطرابي و خلقي در دوره نوجواني به ترتیب ۷/۳ و ۵ درصد گزارش شده است. اگر اين مشکالت هیجاني
درمان نشوند، ممکن است در بزرگسالي تداوم و شدت يابند. بنابراين الزم است مداخالتي برای کاهش اين
مشکالت و پیشگیری از وخیم شدن آنها انجام شود.
مشکالت هیجاني، مانند افسردگي، اضطراب و استرس، باعث کاهش بهزيستي رواني و رضايت از زندگي
مي شوند. طبیعي است که هر چه میزان مشکالت رفتاری، شناختي و هیجاني انسان بیشتر باشد، فرد احساس
رضايت کمتری خواهد داشت . در مداخالت مثبت نگر، هیجان های مثبت و توانمنديهای افراد در کنار ضعف
هايشان، موضوع اصلي هستند و از آنجا که ضعفها و مشکالت در ايجاد اختالل های روانشناختي نقش دارند،
افزايش هیجانات مثبت و توانمندی های افراد در افزايش میزان شادی، رضايت از زندگي و سالمت روان آنها
مو ثر است. رضايت از زندگي به معنای “احساس کلي خوب بودن” و “داشتن يک زندگي با معنا” است.



